مراقب مدعیان دروغین تیم سازی باشید

تیم سازی و مغالطات دوری

آنگاه که تعریف از تیم سازی به میان می­آید عموماً با توصیه­هایی مواجه­ایم که بیش از آن که جنبه عملی داشته باشند، توصیفاتی هستند از که از تعاریف تیم­های موفق استخراج شده اند. در این شرایط و در پاسخ به پرسش از این که «چه باید کرد تا تیم موفقی را تأسیس کنیم؟» شاهد هستیم که همان عناصر به کار رفته در تعریف تیم –که ناظر به دانش نظری است- تکرار شده و گفته می شود؛ “هدف مشترک ایجاد کنید و تلاش کنید تا همه اعضای تیم به نتیجه کار توجه ویژه نشان دهند، کاری کنید که اعضاء مسئولیت پذیر و به تصمیم­های گرفته شده متعهد باشند؛ از بگو مگوهای بی­مورد اجتناب کنید و در عوض مباحث سازنده­ای را در میان اعضاء به جریان بیاندازید؛ اعتماد را در  تیم­تان نهادینه کنید و …”.

از منظر علوم کاربردی، وقتی کسی از ما می­پرسد که چه کنیم تا تیم موفقی داشته باشیم، توصیه­هایی از این دست که در بالا نمونه­ای از آن ذکر شد، درست مانند این است که بگوییم «برای این که تیم موفقی داشته باشید باید سعی کنید که تیم موفقی باشید». حالا نه با این صراحت، بلکه با اندکی ژست تخصصی دست به فریبکاری زده و با ردیف کردن شاخصه­های موفقیت برای کسی که نیازمند تخصص تیم سازی است، به او همان مواردی را توصیه می­کنند که در تعریف یک تیم موفق آمده است. با استفاده از این روش مغالطه کاری، فردی که مدعی تیم سازی است، بدون این که از جنبه عملی، کمکی به متقاضی کرده باشد به او می­گوید، برای این که تیم شما موفق شود برو اعتماد و احساس امنیت، برخورد سازنده، تعهد و … را در تیم خودت تقویت کن. چنین توصیه­هایی در علوم کاربردی فایده چندانی ندارد. این کار به همان اندازه بی فایده است که یک متخصص فیزیوتراپی با مراجعه کننده­گان خود فقط از جنبه نظری در مورد اصول و حرکات صحبت کند. با این کار بیش از آنکه در نقش مشاور و مجری برای راهنمایی عملی در خدمت متقاضیان تیم سازی باشد در نقش معلم اخلاق ظاهر شده و متقاضی دریافت خدمات تیم سازی را به امر دیگری حواله می دهد که از دست رس او خارج است.

سعی می کنم با مثالی بی فایدگی چنین حرفهایی را روشن کنم. تصور کنید در تعریف یک انسان موفق گفته شده باشد؛ فرد موفق کسی است که، دارای سلامت جسم و روان باشد، دارای تمکن و استطاعت مالی باشد، از دانش و تخصص روز بهره لازم و نسبت به فرهنگ خود آگاهی کافی داشته باشد. حال تصور کنید که شما مدعی کوچینگ توسعه فردی یا توسعه سازمانی هستید و کسی به سراغ شما آمده و از شما می­پرسد که چگونه می­توانم فرد موفقی شوم؟ و شما در پاسخ به او می­گویید: برو تنت و روانت را سالم کن، به استقلال مالی برس، دانش لازم را کسب کن و نسبت به فرهنگ خود آگاهی لازم را به دست بیاور.

بدیهی است چنین توصیه­هایی هیچ کمکی به مراجع نمی­کند و بیش از آنکه راهنمای عملی برای پیشرفت و موفقیت باشد نوعی سخنرانی انگیزشی یا توصیه اخلاقی است. در حالی که کار مشاور و مربی این است که او را یاری کند تا به آگاهی برسد و گاهی در نقش منتور به او یاری برساند تا تکنیک­های لازم را فراگیرد، نه این که با تعاریف دوری و مغالطه کاری او را سردرگم نماید.

پر واضح است که اگر فرد توانایی لازم را برای کسب موارد فوق داشت، نیازی به مشاور و مربی و پرسش از او نبود. اما وقتی که فرد نمی­داند که چگونه هر یک از موارد فوق را با چه ترکیبی و با چه نسبتی و با چه روشی و در چه زمانی کسب نماید وجود مشاور ضرورت کارکردی پیدا کرده و حضور او در کنار فرد متقاضی معنا می­یابد. البته کسی هم مدعی تخصص است باید به خوبی آگاه باشد که کجا در نقش مشاور، کُوچ و یا منتور ایفای نقش نماید.

در بحث از تیم سازی نیز قضیه همان است که در بالا تشریح شد. مشاوران تیم سازی باید به تمایزات «دانش نظری کار تیمی» از «حوزه کاربردی تیم سازی» توجه و تعهد داشته باشند. در غیر این صورت حوزه­ی تیم­سازی آکنده از کلی گویی­هایی خواهد شد که نه تنها هیچ نفع عملی را برای متقاضیان و علاقه­مندان به پیاده سازی آن در سازمان نخواهد داشت بلکه حتی باعث بی­اعتمادی به متخصصان این حوزه و بی­اعتباری این دانش کاربردی خواهد شد.

بنابراین پیشنهاد می­کنم در مقابل کسانی که ادعای تخصص برای تیم سازی را دارند بپرسید؛ چگونه و در چه زمانی و با چه ابزارها و روشهایی این کار را انجام می­دهید.

آنان نیز در پاسخ باید؛

  • یک مدل مناسب را برای شما تشریح کنند
  • بر مبنای مدل پیشنهادی، یک ارزیابی دقیق از وضعیت کلی تیم و یکایک اعضای تیم به شما ارایه کنند
  • برنامه­ای را برای تقویت نقاط ضعف تیم و تهدیدهایی که تیم شما با آن مواجه است به شما ارایه کنند
  • ابزارهای پایش و روش­های تقویت و توانمندسازی را به روشنی به شما معرفی نمایند
  • در طی مدتی که با شما همکاری می­کنند گزارش های دوره­ای از پیشرفت یا عدم پیشرفت کار را صادقانه با شما در میان بگذارند

یک توصیه: برای شناخت مشاوران دروغین از مشاوران حرفه­ای، به عنوان کارفرما یا کسی که متقاضی دریافت خدمات تیم­سازی هستید، از کسی که مدعی تیم سازی است بپرسید: «برای اعتماد سازی در تیم ما چه برنامه­ای دارید؟» و از او بخواهید برنامه عملی خود را برای این کار تشریح کند.

در پاسخ به این پرسش او باید پکیج خود را برای تیم سازی برای شما باز کند و آموزش ها و فعالیت­های مرتبط با این بخش را به شما معرفی نماید.

تیم سازی بدون محتوا و کار

ادعای دروغین دیگر مدعیان تیم سازی آنگاه آشکار می شود که در عالم عمل صرفاً به حرف بسنده می­کنند و حاضر نیستند منتورینگ یک تیم را در راه رسیدن به موفقیت قبول کنند. این گروه عمده­ترین فعالیت­شان سخنرانی و برگزاری جلسات آموزشی و در اصطلاح خودشان کارگاه آموزشی است. در حالی که تیم­سازی یک فعالیت عملی، یک الگوی قابل تکثیر و یک روش قابل انطباق بر موضوعات مختلف است. بنابراین تیم­سازی تنها وقتی معنا پیدا می­کند که کاری برای انجام وجود داشته باشد و هنر متخصص تیم سازی، پیاده سازی الگوی کار تیمی در فرایند انجام آن است. از این نظر تیم سازی مانند تعمیر یک قطار در حال حرکت است و متخصص تیم سازی باید توانایی انطباق الگوی کار تیمی بر هر سازمانی را با توجه به اقتضائات آن سازمان داشته باشد. نه این که نسخه­ای واحد را برای تمامی سازمان­ها بپیچد.

در همین راستا متخصص تیم سازی در جلسات منتورینگ باید صادقانه اعتراف کند که من متخصص تیم سازی هستم، اما این به معنای آن نیست که در تمام زمینه­ها تخصص دارم و یک تنه قادر هستم شما را به تنهایی به سرمنزل مقصود برسانم. لذا تیم سازی اولاً خدمتی است که بدون کار اساساً حرف بیهوده­ای است و ثانیاً خدمتی نیست که یک طرفه باشد، مانند تزریقات آمپول و سرم.

پس تا آنجا که شبه تیم یا تیم بالقوه واجد تخصص­های لازم برای پیشبرد کار باشد کار متخصص تیم سازی استفاده از آنان است. در صورت عدم وجود چنین تخصص­هایی مانند وقتی که یک گروه استارت آپی در ابتدای راه ورود به بازار کار هستند، وجود یک متخصص استراتژی ورود به بازار یا کسی که در زمینه نوشتن طرح تجاری تجربه و مهارت لازم را دارد در کنار متخصص تیم سازی ضرورت پیدا می­کند. چرا که این مباحث جزیی از کار هستند و تیم سازی بدون آنها بی­معنی است و اساساً در فرایند کار تیمی است که تیم­ها ساخته می­شوند. پس می­توان گفت تیم سازی و الگوی کار تیمی یک قالب و موضوعات مربوط به آن حوزه، محتوای کار تیم سازی را تشکیل می­دهند. و توجه و اهتمام به این موضوعات است اجازه­ی پیاده­سازی الگوی کار تیمی را به متخصص تیم سازی می­دهد. به بیان دیگر میان مدیریت کسب و کار و مدیریت کار با انسان­ها تفاوت قائل شد.

متخصص تیم سازی باید خیلی شفاف به متقاضیان تبدیل شدن به تیم بگوید که آنهایی که در این جلسه حضور دارند هنوز نه گروه هستند و نه تیم. بیشتر شبه تیم هستند. اما پس از طی مراحلی و آگاهی به اصول کار تیمی تازه به تیم های بالقوه تبدیل می شوند. اما پس از آن است که در فرایند کار و پای بندی به الگوی کارتیمی اندک اندک به سمت تیم های واقعی حرکت می­کنند. و پس از تبدیل شدن به تیم واقعی، از حجم فعالیت متخصص تیم سازی تا حد زیادی کاسته خواهد شد و بیشتر از نقش منتور در نقش کُوچ وارد عمل می­شود. تیم واقعی همانند دوچرخه سواری است که راندن دوچرخه را آموخته و نیازمند تمرین و ممارست است. تیم های واقعی نیز برای تبدیل شدن به تیم های با عملکرد بالا نیازمند رعایت الگوی کار تیمی و پایش و مراقبت هر لحظه ای و تمرین و ممارست هر روزه هستند.

به عنوان توصیه دوم، ببنید مدعیان ارایه خدمات تیم­سازی تا چه اندازه تلاش می­کنند تا مباحث خود را با موضوعات کاری شما هماهنگ نمایند.

 

رضا عسکری مقدم

مشاور و مربی تیم­سازی و مدرس کار تیمی

 

یک نظر اضافه کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.